از اعتراف به قتل تا ادعای زنده بودن مقتول – مجله اینترنتی مفید


به مجله اینترنتی مفید به نقل از هفت صبح؛ ماموران رامین را بازداشت کردند. او ابتدا مدعی شد از ارشاد خبر ندارد و روز حادثه قصد داشتند معامله ماشین انجام بدهند که به سرانجام نرسید و او رفت.
با این حال وقتی ماموران خانه رامین را بررسی کردند و متوجه شدند که رد گلوله روی یکی از دیوارها وجود دارد و رامین آن را با کاغذ دیواری پوشانده است. همچنین لکههای خون شسته شده هم در دستشویی و حمام پیدا شد. رامین با توجه به این مسأله بازداشت شد. او به قتل اعتراف کرد و گفت: با ارشاد درگیر شدم برای اینکه بترسانمش، اسلحه کشیدم و درگیری ما بالا گرفت. یک گلوله شلیک کردم. تیر به او برخورد و کمانه کرد و به دیوار اصابت کرد. بعد جسد را چند تکه کردم و هر تکه را جایی در اطراف قم انداختم.
پلیس به محلهایی که متهم گفته بود، رفت، اما ردی از جسد پیدا نشد. با این حال کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم در جلسه رسیدگی اعلام کرد گفتههایش دروغ بوده و قتلی مرتکب نشده است.
متهم ابتدا اعتراف کرد پسری جوان به نام ارشاد را کشته و جسدش را تکهتکه کرده، اما بعد مدعی شد دروغ گفته است.
دو سال قبل پدر و مادر ارشاد به پلیس گزارش دادند پسرشان گم شده است. آنها گفتند پسرشان برای گرفتن مشاوره نزد فرد معتمدی به نام رامین میرفت و روزی که گم شد هم با دو نفر قرار داشت؛ یکی دوستش و دیگری فرد معتمد بود.
ماموران سراغ دوست ارشاد رفتند. او گفت: من به ارشاد گفتم پیش رامین نرود، چون رامین اصلا آدم مطمئنی نبود. همه بچهها میدانستند او شارلاتان است، اما ارشاد با او قرار داشت و رفت.
با این حال رای بر قصاص صادر شد. پرونده با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور رفت و رای صادره نقض شد. اینبار پرونده به شعبه ۱۰ ارجاع شد. در جلسه رسیدگی اولیای دم یکبار دیگر درخواست قصاص کردند. آنها گفتند: رامین به واسطه شغلی که داشت قدرت و اعتبار زیادی داشت. برای همین به او پناه بردیم. ما با پسرمان اختلاف داشتیم. رامین گفت او را کنترل میکند، اما پسرمان را کشت و حالا ما درخواست قصاص داریم.
وقتی نوبت به رامین رسید، اتهام را رد کرد و گفت: من قتل ندارم. ارشاد زنده است. قول میدهم آزاد شدم ارشاد را پیدا کنم و به خانوادهاش تحویل دهم.
او درباره اینکه اگر مرتکب قتل نشده پس رنگ خون و جای گلوله چرا در خانهاش بود، پاسخ قانع کنندهای نداد.
در پایان قضات وارد شور شدند و یکبار دیگر او را به قصاص محکوم کردند.

